سیستان من، چه شد که اینگونه شدی؟از جور زمانه این همه تیره شدی؟ رودابه، رستم و سهرابم آرزوست این مردم خواب، بیدارم آرزوست عجب بوده که مجنون تو باشیم کمی در فکر هامونت نباشیم بیایید شکر را بر خدای آوریم کزین خاک مشکل همه برکنیم دریغ است سیستان که ویران شود همه خاک ، باد و به طوفان شود برآیید از نو ثریا شویم جدا از همه کین و غم ها شویم فرزاد باقری