ای کودک سرزمین من
ای وارث میراث من
دردا که فردا تونیز مثل من
تابع امرونهی خواهی بود
و بنده ی هزاران خدا که هریک تقدیری برایت مقدرمی کنند
امید فردای من ای وارث دردهای من
ببین افلاس من خود را رها کن ازمیراث من
نمی خواهم قوت تو آشی باشد
که من پخته ام خودت باش خود را رها کن ازقید بندگی بیاندیش
به آشتی وآزادی بیاندیش
به شادی بیاندیش به زندگی…